گفتوگو | تریبون مقدس را قدر بدانیم
اشاره: رسانه ها به دلیل گستردگی مخاطبانشان و جایگاه فرهنگ سازی که در جامعه دارند همواره نقش یک دانشگاه و سیستم آموزش فرهنگ و تربیت را ایفا می کنند. این نقش مهم، دارای بایسته هایی است که اگر یک رسانه آن را رعایت نکند، محکوم به فرسایش و دیده نشدن می شود.
اخلاق یکی از مولفه های مهم یک رسانه است که حتی منهای یک رسانه دینی نیز باید به آن توجه کرد. اگر رسانه ای رنگ دین به خود گرفت این اهمیت چند برابر می شود. صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از رسانه های مطرح در کشور و حتی جهان، به عنوان رسانه دینی و انقلابی شناخته شده است که هم اخلاق و هم مولفه های دیگر دین را به مخاطبینش عرضه می کند.
رسانه ملی با داشتن 130 شبکه تلویزیونی و رادیویی بهترین و اثرگزارترین رسانه می تواند نقش مهم اخلاق را هم در سیستم خود و هم در جامعه پیاده نماید.
در همین راستا خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا با ندا ملکی، مجری رسانه ملی گفت و گویی کرده است که تقدیم مخاطبان محترم میشود.
رسا ـ یک مجری چقدر می تواند مباحث اخلاقی را به جامعه منتقل کند؟
مجری یک زندگی شخصی دارد. زندگی که مثل مردم عادی است و یک زندگی کاری دارد که به واسطه نوع برنامه هایی که انتخاب می کند و نوع رفتاری که با مخاطب خودش دارد می تواند این اخلاق را به صورت عملی به ظهور برساند. او در زندگی شخصی خودش یعنی در درجه اول با خانواده اش و در درجه دوم با مردمی که در جامعه با آن ها سر و کار دارد رفتار می کند.
مردم می توانند ظهور فضیلت های اخلاقی را در شخصیت این آدم ببینند. اخلاق تعریف دارد و ویژگی های اخلاقی و اخلاق مدار رفتار کردن هم کاملا به نظر می آید که الان در جامعه امروزی ما برای مردم قابل تشخیص هست به معنای اینکه من الان اگر یک رفتار غیراخلاقی انجام می دهم مردم می توانند آن را تشخیص بدهند.
یک رفتاری هم که توأم با اخلاق هست که آن هم قابل تشخیص است و در بحث زندگی کاری هم همین طور است نوع رفتاری که مجری با مخاطب دارد یا نوع موقعیت نشستن جلوی دوربین را انتخاب می کند و یا الفاظی که به کار می برد. به عبارتی دیگر اگر در برنامه گفتگو محوری هست کاملا شما می توانید تشخیص بدهید که این آدم در چه خانواده ای رشد پیدا کرده است و چطوری تربیت شده است.
به واسطه نوع بیان و نوع ارتباطی که با مردم برقرار میکند در همان برنامه، رابطه مهمانانی که می آیند و می روند اینها بیان گر شخصیت های همه مجریان هست. حالا یکی می تواند یک نفر شخصیت اخلاق محور باشد یکی دیگر می تواند نباشد. ضمن اینکه ما الان در حقیقت یک زندگی دیگر هم داریم تجربه می کنیم، زندگی در فضای مجازی.
جایگاه شغل مجری گری، جایگاهی ویژه است
یک وقت جلوی مردم هم مودب هستید، بیرون هم بالاخره به خاطر موقعیت شغلیتان مراعات می کنید؛ اما در فضای مجازی جولان های دیگری را می دهید، یک کارهای دیگری را انجام می دهید که به نوعی دارید حریم اخلاق را می شکنید که من این را هم یک نوعی بی اخلاقی می دانم.
به نظر من لزومی ندارد مجری در مورد مسائل خانوادگی اش، در مورد سفر با خانواده اش، در مورد کارهای شخصی و روزمره ای که دارد انجام می دهد و در مورد احساس های شخصی خودش و مسائلی از این دست بیاید مطلب بنویسد و استوری بگذارد و در صفحه شخصی خودش حرفی بزند به واسطه همین موقعیتی که در تلویزیون دارد و موقعیت حساسی هست- البته به نظرم مثل بقیه مشاغل است همین طور که مردم کارگر، معلم و هر شغل دیگری دارند و دارند کارشان را انجام می دهند ما هم داریم کارمان را انجام می دهیم- این به معنای برتری به معنای صاحب نظر بودن در هر حوزه ای نیست. این که من الان وارد بشوم و در هر حوزه ای نظر بدهم، شما آیا سوادش را دارید؟ یا اینکه شما به واسطه اینکه در تلویزیون هستید در فضای مجازی از مردم و اعتمادشان به تلویزیون سوءاستفاده کنید و بیایید استفاده های شخصی کنید. مثلا دو روز است که آمدیم در تلویزیون فردای آن کارگاه فن بیان می گذاریم!
مثلا من خودم 17 سال سابقه کار در رسانه دارم، حرفه ام به صورت رسمی، سِمت شغلی در حکم گوینده درج شده است و من جرات نمی کنم جایی کارگاه فن بیان و اجرا و اینگونه کارها را بگذارم. می خواهم بگویم که اینها نمونه هایی از بی اخلاقی هست. چرا گاهی وقت ها هست من می توانم به واسطه همین حضورم در تلویزیون که مردم به من اعتماد دارند آن ها را دعوت کنم به کارنیک و خیر و مشارکت در کارهای عام المنفعه.
بله این خیلی خوب است که در واقع مرجع معتبر معرفی کنم به مردم که آن ها بتوانند این کار را انجام بدهند نه اینکه به نفع خودم سوءاستفاده کنم. در مورد اجرا اینگونه حاشیه ها مطرح است چون شغل، پرحاشیه است.
رسا ـ نسبت به نظرات مردم در عرصه اجرای خود عکس العملتان چیست؟
وقتی من در رسانه هستم و در آن قاب قرار می گیرم یعنی باید آمادگی انواع نظرات از سطوح مختلف مردم با دیدگاه های متنوع و متعدد را باید داشته باشم. وقتی که درآن قاب قرار می گیرم باید این ظرفیت را در خودم ایجاد کنم. یکی ممکن است بی حرمتی کند البته من که چیزی ندیدم اما یک موقع هست یک انتقادی بشود و یا تصوری در مورد من مثلا ممکن است داشته باشد آن جا. در مورد ظاهر من یک نظری می دهد یا حرفی میزنم یک برداشت دیگری می کند که من گاهی وقت ها توضیح می دهم در مورد آن دیدگاه یا گاهی وقت ها توضیح نمی دهم ولی می گویم می خوانم.
رسا ـ پدیده مجری گری بازیگران چقدر می تواند در رشد یا زوال اخلاق در رسانه موثر باشد؟
ما حق قضاوت در مورد مردم را نداریم. من یک موقع هست که به واسطه حرفه خودم دارم می گویم که مثلا جناب آقای گلزار در مسابقه برنده باش دارند اجرا می کنند بالاخره یک سلبریتی هستند و یک فرد مشهور و محبوب در جامعه هستند. من می گویم که بهتر بود یک مجری توانمند سیما این کار را انجام می داد.
حالا تلویزیون به دلیل اقتضائاتی که برایش پیش آمد کرد در سال های اخیر، دوست دارد از مشارکت بازیگران و افراد مشهور استفاده کند؛ اما این را نه به عنوان اینکه این بازیگر بی اخلاق است و الان اگر بیاید بی اخلاقی در جامعه ترویج پیدا می کند چون در فضای مجازی اینگونه است این تیپی است اینها درست؛ اما باید تذکر به او داده بشود اما بحث من این است که یک نگاهی دیگر به این موضوع دارم. یعنی دارم تخصصی به این حرفه نگاه می کنم.
وقتی شما ارتباط تلفنی برقرار می کنید با مخاطب در منزل، مجری وظیفه اش این است که به دوربین جلویش نگاه کند. وقتی ارتباط تلفنی برقرار می کنیم صدا را مجری از بالای استدیو می گیرد و از بالا پخش می شود اینکه مجری زیاد بالا یا این طرف و آن طرف را نگاه کند این یعنی مجری غیرحرفه است.
وقتی که مجری ارتباط تلفنی برقرار می کند یعنی باید دوربین روبرو را نگاه کند چون دارد با مخاطب تلفنی حرف می زند. مثلا میبینیم همین آقایان یا خانم های بازیگری که دارند بعضی برنامه ها را اجرا می کنند برخی نکات را بلد نیستند.
پیشنهادات خیره کننده برای سلبریتی ها
پیشنهاد بسیار خیره کننده است به لحاظ مالی برای آن ها و از طرفی دیگر مرتب و روتین روی آنتن بودن برایشان خیلی قابل توجه است و دیده می شوند و در سریال های مختلفی دارند بازی می کنند. می گویم باید اینقدر باید اخلاق داشته باشند که اگر اجرا را بلد نیستند اجرا را قبول نکنند.
اجرا متخصص خود را می خواهد. کسی که سال ها روی آنتن باشد و دغدغه اش همین باشد و یک تعصبی به این حرفه داشته باشد و دانش و چهره و صدای مناسب و مانند این ها که شما برایش می توانید در نظر بگیرید. باید تخصصی به این حرفه نگاه شود. این که بازیگری می آید مجری می شود آیا قبل از آن دانش لازم را برای اجرای برنامه کسب کرده است؟ آیا یک دوره هایی را دیده است مثل بقیه مجری ها؟ اجرا با بازیگری فرق می کند. اجرای زنده یا حتی تولیدی با بازیگری خیلی متفاوت است.
نمی شود ما یک بازیگری را روی آنتن بیاوریم و روی آنتن ورزیده شود و تازه یک چیزی یاد بگیرد. خوب این غیرعادلانه است. پس بقیه مردمی که ممکن است این استعداد را داشته باشند ما چرا از آن ها استفاده نمی کنیم؟ ممکن است مستعد از اینها در اجرا باشد ولی چون ایشان بازیگر است ما می آوریم برای اینکه درصد مخاطب را بالا ببریم.
اما از یک نگاه دیگر که به سوال شما برمی گردد این بی اخلاقی را نمی توانم در موردش قضاوت کنم. اینکه اگر کسی الان دارد اجرا در تلویزیون دارد و همزمان بی اخلاقی اش برای مردم ثابت شده است. یک بار ده سال پیش یک کاری کرده است ما می گوییم شاید توبه کرده است و ما دیگر حق نداریم درباره گذشته اش او را بازخواست کنیم؛ اما با این حال چون در رسانه است باز باید با دقت انتخاب شود چون مردم خوب یادشان می ماند شخصی را که بی اخلاقی کرده است و وقتی که سازمان آن را می آورد یعنی بی اخلاقی را تایید کرده است.
از طرفی دیگر، اگر همزمان دارد بی اخلاقی انجام می شود یعنی در فضای مجازی مثلا یک شخصی وجود دارد یک رفتار غیرمتعارفی انجام می دهد یعنی با عرف ما سازگار نیست و رفتار غیرشرعی دارد، مثلا خبرش موثق است که فلان جا دارد این کار خلاف را انجام می دهد و حرف هایی از این دست، خوب این باید از طرف سازمان کنترل شده و برنامه باید از او گرفته شود.
چون وقتی شما دارید یک شخصی می آورید دو اتفاق می افتد. یکی اینکه دارید بی اخلاقی را تایید می کنید و به مردم مجوز بی اخلاقی هم شکل آن را می دهید و دوم اینکه رسانه را بی اعتبار کردید. دیگر بعد از آن بیایید همزمان مثلا در سمت خدا در آفتاب شرقی به مردم بگویید که با نامحرم ارتباط نداشته باشید، بعد از آن طرف همان مجری که بازیگر هم هست و روی آنتن هم برنامه دارد و برنامه اجرا می کند چه اتفاقی می افتد؟ خوب کاملا آن با آن برنامه در تناقض هست.
به همین دلیل این به حوزه اخلاق در رسانه آسیب می زند. یعنی ما باید حوزه هایش را باید از هم تفکیک کنیم.
رسا - آیا اجرای صرف، بدون تخصص در محتوا (محتوای قابل ارائه در برنامه) کافی است؟
اصلا کافی نیست. باید همه پارامترهای اجرا را داشته باشد. اصلا این تریبونی که جلوی ما هست و این میکروفونی که به ما وصل است و به واسطه آن با تمام دنیا ارتباط برقرار می کنیم و از طریق آن نوع تفکر و پارادایمی که در قالب آن داریم گفت و گو می کنیم و فکر می کنیم و به مردم دنیا می خواهیم بگوییم، این تریبون بسیار مقدسی است.
مقدس نه به معنای اینکه چون من حالا انسان مذهبی هستم و برای او این تقدس را قائل هستم نه، بلکه به لحاظ اخلاقی. یعنی اینکه ما آن کسی که این دکمه را زده است و تلویزیون را روشن کرده است دقایقی از عمرش را می خواهد صرف این کند که رسانه را روشن کند یا می خواهد یک محتوای آموزشی دریافت کند یا می خواهد از این طریق سرگرم شده و حالش خوب شود و مسائلی از این دست.
در هرصورت چه کاربرد رسانه آموزشی باشد و چه برای سرگرمی و تفریح باشد در هرصورت باید یک چیزی به دانش مخاطب ما اضافه شده و حالش خوب شود. حتی اگر می خواهد سرگرم شود و تفریحی داشته باشد ما حق نداریم به واسطه صرفا یک نوع سرگرمی بخواهیم مخاطب را به دست بیاوریم و وقتش را بگیریم. این وقت گرفتن از مردم خیلی مهم است. وقت مردم خیلی تقدس دارد و ارزشمند است. عمر یک چیز گرانبها است و نمی شود همین طوری تلف شود.
من بر فرض مثال در دانشگاه تدریس دارم ، سال هاست من یک موضوعی را ممکن است به آن تسلط داشته باشم ولی امکان ندارد شب قبل از آن چهار تا کتاب ورق نزنم، دو تا کانال معتبر و یا دو تا سایت خوب را نبینم.
مگر می شود بدون مطالعه؟! چرا؟ چون کسی که مخاطب من هست دانشجو است و من اسمم استاد است و در هر بار تعامل با من هست – نه اینکه چیزی بلد باشم و اگر بلد نیستم باید از جایی یاد بگیرم و به او انتقال بدهم- نمی شود همینطور وقتش را بگیرم و دو ساعت فقط حرف بزنم و حرف هایی بزنم که دانشجو آخر کلاس بگوید احساس خسران می کنم! یا مخاطب آخر یک برنامه تلویزیونی را ببیند بگوید من چرا این را دیدم؟!
گاهی وقت دیدید بعضی وقت ها برخی فیلم ها را در سینما میبیند حالش بد می شود می گوید من چرا رفتم اصلا این را دیدم؟ آن چیزی که تبلیغ می شد این نبود. خیلی وقت ها برای ما پیش آمده است. ولی گاهی وقت ها یک فیلم هایی باعث می شوند آدم فکر کند و اگر هم حالش خوب می شود به خاطر این است که نوع نگاهش به زندگی متفاوت می شود. خوب این وظیفه را مجری دارد که باید این تغییر نگاه، داشتن حال خوب ، ارتقای سطح دانش و آگاهی به مخاطب داده شود و اگر این مجری خودش مجهز به این دانش نباشد هیچ وقت نمی تواند یک مجری موفق باشد.
یک چیزی را این جا ذکر کنم، یک اتفاقی افتاده است در سال های اخیر در رسانه ملی. من با تمامی احترامی که قائلم برای همه پیشکسوتان و همه همکاران خودم؛ اما متاسفانه باید بگویم خیلی اجراها سطحی شده است. مجری که صبح تا شب در فضای مجازی است چقدر فرصت دارد کتاب بخواند؟چقدر فرصت می کند در حوزه ای که دارد حرف می زند مطالعه کند؟
مجری سیما یا مجری فضای مجازی؟
مجری که مثلا صبح تا شب روی استیج هست یا مجری که در شبانه روز درگیر هیاهوی حاشیه های خودش هست که دوست دارد خودش ایجاد کند و به این واسطه دیده شود؛ این مجری چقدر می تواند صحبت هایش روی آنتن عمق داشته باشد؟ من همیشه برنامه ها را می بینم و جدّا نگران این نوع از رویکرد در رسانه ملی هستم. این که الان تمامی اجرای من، خوبی اجرای من، دیده شدن اجرای من از کجا وام گرفته شده باشد؟ از فضای مجازی! این اسف بار است.
معذرت می خواهم بابت این حرف، اینکه به لحاظ دانشی و بینشی اجرای من هیچ گونه هویت و تشخصی نداشته باشد و من تمامی این تشخص و هویت خودم را برای دیده شدن به جای اینکه با دانشم دیده شوم، با فضای مجازی و هیاهویی که آن جا ایجاد کردم به واسطه دنبال کنندگانی که دارم حتی پول دادم خریدمشان، بیایم در رسانه آز آن وام بگیرم و برنامه من دیده شود!
آن فالوورهایی که پول می گیرند و دنبال کننده تو می شوند و لایک می کنند تو را – من نمی گویم مخاطب ما هستند یا نیستند- می گویم مخاطب ما هستند؛ اما شما که پول می دهید و آن ها را می خرید چه وظیفه ای در قبال این ها دارید؟ آیا تلاش می کنید برای اینکه این قشر خاکستری را بکشانید در متن جامعه و تاثیرگذارشان کنید؟ این رسانه ملی است.
ما اگر یک نگاهی داشته باشیم به آیات قرآن کریم و آموزه های دینی خودمان. می گوییم معلمی شغل انبیاست و آن ها آمدند برای اینکه دردهای روحی و جسمی مردم را دوا کنند. آمدند آن درد جهالت و نادانی را از بین ببرند. آیا شما این مخاطبی را که جذب خودت کردی از نادانی شان کم کردی یا با این هیاهوها به نادانی شان اضافه کردی؟
آیا اجرای شما دانایی و سطح آن را در مردم تغییر داده است؟ یا آن ها را در همین نادانی و جهالت و سطحی نگری و عدم عمق در رفتارهای اخلاقی نگه داشته است و اصلا یک حالت خلسه است. اصلا متوجه نمی شود که در کجای این عالم قرار دارد. بله البته من همکارانی هم دارم که خیلی تاثیرگذارند و کارهای درستی را انجام می دهند؛ اما می خواهم الان آن قسمت پررنگ ماجرا را بگویم که این نوع از اجرا در رسانه ملی پررنگ شده است.
بداهه گویی هم آداب دارد و نیازمند مطالعه است
مثلا بداهه گویی خوب است. اصلا مجری باید بداهه بگوید اما بر چه مبنایی این را باید انجام بدهد؟ کتاب نگاه نکند یا مطالعه نکند. یک موقعی هست که شما لازم است کتاب باز کنید و لازم است از روی صحیفه سجادیه دعا بخوانید. چرا؟ مردم بپرسند و ببینند این چه کتابی است که ملکی از روی آن می خواند؟ وقتی پیام می دهند و زنگ می زنند می گویم این صحیفه سجادیه است و مانند اینها.
گاهی وقت ها لازم است چون کتاب را می خواهید ترویج دهید. بعضی مواقع هم هست می خواهید یک حرفی را به صورت بداهه چند دقیقه در مورد موضوعی حرف بزنید. امروزی یک اتفاق خاصی افتاده است، آیا می خواهید حرفی را بزنید فقط می خواهید با کلمه بازی کنید یا مبتنی بر دانشی است که این حرف را می زنید؟ مردم تشخیص می دهند، سطح تحصیلات مردم ما بالا رفته است. شما وقتی که حرف های بیهوده و پوچ می زنی و چند کلمه را کنار هم می گذاری کار خاصی انجام ندادی! البته باز ای کاش همان کلمات را هم که به کار می برد دایره لغاتش اینقدر غنی و زیاد باشد که بتواند حرف بزند و حرف تکراری نزند؛ اما همان را هم لطف نمی کند که مثلا حرف تکراری نزند باز می بینید حرف تکراری می زند.
از من بپرسید که ملکی شما در طول این سال هایی که مجری هستید، پروسه اولتان، تکراری بوده است؟ خیلی باید دقیق باشیم چون این حرفه من است. مثلا می توانم دوجلد کتاب برای شما آماده کنم که فقط پروسه اول من باشد، تکراری هم نیست یعنی در طول دو سه سال من پلاتوی اولم را یادداشت کردم. سه چهار دفترچه یادداشت دارم، که به یکی از مدیران سازمان هم گفتم بعد از اینکه من بازنشسته شدم همکارانم این مطالب را در برنامه های معارفی استفاده کنند.
حرف نو زدن وظیفه یک مجری است
این که من موظفم هر روز یک حرف نو و تازه داشته باشم. نمی شود بر اساس ارتباطی که با فلان مدیر دارم حرف تکراری هم می زنم و بد هم حرف می زنم، مبتنی بر دانش هم نیست روی آنتن بمانم؛ اما آن که ممکن است مبتنی بر دانش هم حرف بزند ممکن است یک روزی دیگر کسی اهمیت بدهد و دیده شود و نه اصلا دیده شود و در موردش حرف زده شود. من از این آینده برای رسانه ملی نگرانم. می ترسم از روزی که این نوع از نگاه به اجرا غالب شود و اجرای مبتنی بر دانش چه اتفاقی بیفتد و اینکه برود در حاشیه قرار بگیرد.
ما هستیم که سطح حرف زدن، نوع گویش مردم، تعاملشان با هم را باید ارتقا بدهیم. رسانه باید این کار را انجام بدهد. اینکه مد شده است، - به خاطر این حرف معذرت می خواهم- ، با مخاطب خودم چاله میدانی حرف می زنم این دلیل بر روان بودن و سلیس بودن اجرای من نیست. من موظفم با زبان معیار در رسانه ملی حرف بزنم. به جز آن، حرف زدنم با مردم، اصلا قابل فهم نیست.
یعنی چه مثلا که جملات عجیب و غریبی را به کار ببرم یا خانم هایی که وقتی دارند حرف می زنند خودشان یک پا مرد هستند! یعنی زنانگی این زن در اجرا حفظ نشده است. شما اگر مجری باشید، مجری هر برنامه ای هم باشید اگر جنسیت خودتان عدول کنید فایده ندارد. اصلا چیز بدی را به مردم القا کردید و تصویر زیبایی از خود به جا نگذاشتید. دارم برخی نقاط ضعفی را می گویم که الان در رسانه ملی وجود دارد و باعث شده است که اجراها سطحی شود.
رسا - نظرتان در مورد مجری کارشناس چیست؟ این شخص چقدر در رشد اخلاقی در محیط رسانه و مخاطبین موثر است؟
اجرا در رسانه ملی در هرحیطه ای باید یک پشتوانه بینشی محکم داشته باشد؟ ببینید من می گویم یک چشم اندازی دارم و بر اساس این چشم انداز می آیم یکسری نظریات و افکاری را مطالعه می کنم. بر مبنای این نظریه ها عمل می کنم. یعنی اجرای من در هر حوزه ای در رسانه ملی باید یک مبنای نظری داشته باشد. نمی شود من امروز صبح از خواب بیدار شوم بیایم در رسانه ملی یک حرفی بزنم بدون اینکه مبنای نظری داشته باشم. این یک نکته.
دومین نکته اینکه گاهی وقت ها فکر می کنم که مبنای نظری دارم در صورتی که آن مبنای نظری از اساس غلط است. شما نمی توانید روی آنتن حرف های برخی نوشته های کتب زرد و خاکستری که در بازار هست مطالعه کنید و بر اساس آن نظریه بدهید بعد فکر کنید که خیلی باسواد هستید!
باید حرف شما ریشه داشته باشد شما باید یک مقدار فلسفه، الهیات، در حوزه تخصصی اجرایتان بلد باشید. این رسانه، رسانه دینی است و هر اجرایی که شما دارید باید بر اساس آن این اجرا را قرار دهید. یک نگاه دیگر هم هست، شاید این افراد، خوب راهنمایی نشدند.
یک مجری هم نیازمند تکنیک است و هم مطالعه
مجری باید مطالعات میان رشته ای داشته باشد؛ اما این فرد نمی داند که باید مطالعه میان رشته ای داشته باشد. فقط یاد دادن تکنیک های اجرای برایش کافی نبوده است. یک مجموعه ای از مباحث نظری باید در ذهن این آدم باشد که وقتی می خواهد تولید محتوا کند روی آنتن، بر اساس آن ها این تولید را داشته باشد نه بر اساس دیدگاه های یک نویسنده خارجی که اصلا ما می دانیم معتاد بوده است و تفکرات انحرافی داشته است؛ حتی مدیر من هم نمی داند که مثلا فراماسون بوده است. اصلا مطالعه نکرده است و آن فرد مجری هم از پایه ناآگاهی دارد.
اگر کسی احساس مسئولیت داشته باشد باید دانشش را عمق ببخشد و الا اینکه هرروز با مردم احوالپرسی کنم و گفت و گو کنم و در این گفت و گو هم حالا من و طرف مقابل چیزی بگوییم، نه، برای من که حرفه ام این است قابل تشخیص است. من می فهمم این آقا یا خانم مجری، در برنامه فلان حتی زحمت این را به خودش نداده است که 5 دقیقه قبل از آنتن با کارشناسی که آمده است سربرنامه اش گفت وگو کند یعنی شمای مجری این قدر به خودت اعتماد داری؟!
به برخی علما هم که می گویند در مورد فلان چیز نظر بدهید می گوید من الان آمادگی ندارم و باید مطالعه کنم. خیلی این اتفاق افتاده برای من که می گویند فلانی را دیدی ده تا برنامه را پشت سر هم ضبط می کند گفتم چه چیزی در این ده تا برنامه می گوید؟! به نظر شما ده برنامه را کسی درست اجرا می کند و اصلا درست است؟ مردم متوجه می شوند.
هنر تصویر معجزه می کند
چقدر داستان یوسف نبی را در کتاب ها خواندیم. این را چقدر خودم گوش دادم اما وقتی این صحنه فیلم را که یکی یکی درب ها برای یوسف نبی باز شد این اخلاص و زیبایی حرکت ایشان را دیدم برایم شیرین بود. شما تصور کنید این صحنه در رسانه وقتی به تصویر در آمد تاثیرش بیشتر است یا وقتی فقط ترجمه آیات را می خوانیم؟
قطعا خوب ترجمه و آیه شریفه مهم است ولی وقتی به تصویر کشیده می شود تصویر معجزه می کند. آدم می تواند یک شخصیت هایی را در قالب تصویر به مردم ارائه کند که قرن ها ارائه نمی شده است.
مثلا در فیلم مختار و رو در رویی وی با یل یل شامی بسیار جالب و تاثیر گذار بود. وقتی آن ضربه زدن به غول شامی با یک ضربه او را از پای در می آورد همه می گویند او مختار است چرا؟ چون نوع مبارزه اش شبیه به مبارزات امیرالمومنین علیه السلام است و همه فهمیدند او شاگرد چه شخصیت بزرگی است.
خوب در آن لحظه آیا مردم همه مختار را در ذهن شناختند یا حضرت امیرالمومنین علیه السلام را؟ ما در قالب رسانه یک همچنین کاری را می توانیم انجام بدهیم. اگر بدون فکر و محتوا بسازیم خیلی راحت نقد می شود و مخاطب خاص خودمان را از دست می دهیم. مخاطبی هم که عام است و دانشش در سطح معمولی است به او دانش غلط منتقل می کنیم. پس دو مساله است. وقتی مجری بدون دانش روی آنتن می آید مخاطب خاص را از دست می دهد و در مرحله دوم جنایت بزرگتری را مرتکب می شود و اینکه به مخاطب عام اطلاعات غلط می دهد و راه او را کج می کند.
رسا - چه راهکاری برای حل تعارض رفتاری برخی مجریان در هنگام اجرا و بیرون از محل کار پیشنهاد می کنید؟
باید انتخاب مجریان برای حضور در رسانه ملی با توجه به همه ویژگی ها و پارامترها انجام شود. از ویژگی های ظاهری، صدا، بلد بودن تکنیک های اجرا و همینطور دانش لازم در این حوزه باید باشد و مباحث دیگری که وجود دارد تا قوانین اخلاقی که حضور در رسانه ملی می طلبد.
یک موقع هست ما یکی را انتخاب می کنیم و می بینیم در سطح متوسطی است باید او را به سطح مطلوبی برسانیم. انتخاب را انجام می دهیم قبل از اینکه روی آنتن برود باید آموزش های لازم را به او بدهیم. پس از آموزش ها، علاوه بر آموزش های فنی و تخصصی اجرا، قوانین حضور در رسانه ملی، قوانین حضور در فضای مجازی و حضور در اجتماع پس از اجرای تلویزیونی باید به مجری آموزش داده شده و گوشزد شود.
مجری رسانه ملی در اختیار این رسانه هست. چطوری می توانیم مجری رسانه ملی را در اختیار سازمان قرار بدهیم؟ اولا این آموزش به صورت مکرر و پیوسته باشد، دوما از لحاظ مالی مجری به چنان اقناعی برسد که دیگر برای کسب درآمد بیشتر، نخواهد جایگاه های مختلف را تجربه کند و در همین جایگاه خودش تشخص پیدا کند یعنی اجرایش هویتی پیدا کند.
حرفه اجرا، پشتبیانی مادی و معنوی می طلبد
وقتی شما مجری رسانه ملی می شوید از یک شان ویژه ای در جامعه برخوردار می شوید. من معتقدم درست است که باید عین مردم زندگی کنیم و با آن ها زندگی کنیم اما مجری رسانه ملی چون پیشنهادهای فراوانی از جاهای مختلفی می گیرد مانند مشاغل حساس دیگر مثل قضات، مثل برخی کارگزاران حکومتی، مجری نیز شغلش اینگونه است. برخی پیشنهادهای وسوسه انگیز به او می دهد و اینکه مردم متوقع هستند که این مجری از یک سطح متوسط به بالایی به لحاظ مالی در زندگی اش برخوردار باشد.
اگر رسانه ملی این را از لحاظ مالی اقناع نکند، مطمئنا کنترل آن مجری و نظارت بر مجری برای سازمان سخت خواهد بود. کلمه کنترل و نظارت را به کار نبرم، سازمان با حمایت های مالی و روانی عاطفی از مجری رسانه ملی می تواند کرامت نفس مجری را حفظ کند و مجری در آن کاری که دارد هویت داشته باشد.
یعنی اگر به او پیشنهاد بشود می گوید نه، هویت اجرایم زیر سوال می رود و این کار را انجام نمی دهم. اصلا فراهم کردن همچنین زمینه و پیشینه ای باعث می شود مجری ما از درون یک کنترل گر درونی داشته باشد.
شما وقتی کرامت یک آدم را حفظ می کنید و وقتی به او می گویید که تو چقدر شخصیتت برایم عزیز و مهم هست، چه جایگاه متشخصی دارید در رسانه ملی، او از طریق یک کنترل گر درونی به خودش می گوید که من نباید وارد هر حیطه ای بشوم و نباید هر حرفی را بزنم و نباید در فضای مجازی هر تصویری را برای جذب مخاطبم منتشر کنم.
این یک راهکار است. در مرحله بعدی ، نظارت خود سازمان هست که از طریق یک مجرای قانونی، یعنی آن کنترل درونی ما باید بیرون هم یک ضمانتی داشته باشد. بالاخره انسان است و همه این کنترلگر درونی را کامل ندارند و ممکن است برخی وضع مالیشان خوب باشد؛ اما طمع دارند و دوست دارند جایگاه های مختلف را تجربه کنند.
یعنی همه این گونه نیستند که شما او را تکریم کنید و او رعایت آن تکریم را بکند. خیلی وقت ها ممکن است طمع کند و حریص باشد، اهل هوی و هوس باشد. یعنی نتواند به نفسش غلبه کند. این آدم باید نظارت شود و از این کنترل از خود سازمان باید باشد و یک ضمانت اجرایی باید داشته باشد. یعنی خود سازمان باید ضامن اجرای همین نظارت باشد و تذکر بدهد.
دوگانگی رفتار یک مجری اصلا صحیح نیست
یعنی چه که خانم با یک حجاب غیرمعمول در کنسرت همسرش می رود ؟ معنا ندارد مجری رسانه ملی با آن آرایش در صفحه مجازی اش عکس نزدیک از خودش بگذارد! نگوییم این حرف را که دیگر کهنه شده است. مگر آدم ها کهنه می شوند؟ مگر احساسات انسان ها از بین می رود؟ آدم ها که همان آدم ها هستند. رسانه ملی چون حافظ ارزش های نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران است. نمی توانیم بگوییم که ما رسانه ملی جمهوری اسلامی ایران هستیم اما هیچ وظیفه ای در قبال آرمان های نظام و ارزش های آن نداریم پس خودت را کنار بکش! البته همین طوری است. این چند مرحله ای بود که گفتم باید برای رسانه ملی اتفاق بیفتد.
دلیل که من در رسانه ملی هستم، امیداورم ان شاءالله حمل بر خودستائی در ذهن شما خطور نکند. شاید من اول ورودم به سازمان همه می گفتند این شخص با این شیوه از رفتارش مثلا خیلی لبخند نمی زند به این و آن، خیلی گرم نمی گیرد یعنی با معیارهای عمومی آنجا نمی خواند این چطوری می خواهد بماند؟!
شاید باور نکنید من اینقدر برای برنامه ها مطالعه می کردم، اجراها و کارهایم را دیدم خودم را ارزیابی و نقد کردم. سعی کردم اجراهایم با هم متفاوت باشد. آمدم در برنامه های گفت و گو محور دینی مثلا یک سبک خاصی را آوردم که اینگونه هم می شود اجرا کرد. در برنامه های گفت وگو محور حرف برای گفتن داشتم. کارشناس وقتی می خواست بنشیند جلوی من حواسش جمع بود که هر چیزی نگوید چون شجاعت در اجرا داشتم.
تفکر دینی و خلاقیت، دو بال یک مجری موفق
مجری باید به یک جایی و وضعیتی برساند خود را که اگر او را از برنامه بگیرند، آن برنامه کلا چارچوب ساختاری اش به هم بریزد و دیگر آن برنامه، برنامه نشود. درست است حالا اشتباهاتی ممکن است انجام بشود ولی آن آدم متخصص است. تفکر دینی یک طرف ولی آن چیزی که شما را در رسانه نگه می دارد تخصص شما در رسانه است.
خیلی از همکاران من مذهبی بودند اما الان هستند؟ نه. یا هر از چندگاهی می آیند و می روند، به صورت روتین نیستند و مخاطب و رسانه آن ها را پس زده است چرا؟ چون همین طور حرف ها را برای خود کنار هم میچینند و می روند. چون در کنار آن تفکر دینی و سواد دینی که شما دارید باید یک جذابیتی هم برای اجرا و برای حرفه خودتان ایجاد کرده باشید یا نه؟باید یک شخصیت کاریزماتیک داشته باشید یا نه؟
آن تفکر دینی باید باشد اما در کنارش خلاقیت و دانش و رعایت جذابیت های حضور در رسانه نباشد شما را رسانه پس می زند. حالا اگر تفکر دینی دارید می خواهید با این تفکر حضور داشته باشید اول باید دانش لازم را کسب کنید و در حیطه خودتان خلاقیت داشته باشید.
رسا ـ از وقتی که در اختیار خبرگزاری رسا گذاشتید سپاسگزاریم./829/گ401/س
خبرنگار: محمدمهدی مرادی